دیو شناسی

نظریة مربوط به مخلوقات واسط بین ایزدان و آدمیان، در تفكر اروپایی به عنوان مجموعة اندیشه های مذهبی و فلسفی شروع می شد. به طور كلی، متفكران یونانی (در دوران باستان و سدة هشتم تا سدة چهارم ق.م.) این اندیشه ها را با توجه به مفهوم فلسفی امر واحد(2)، و متفكران یهودی ومسیحی با توجه به مفهوم مذهبی خالق یكتا(3) مرتب و منظم می كنند. این دو اصل نظم بر یكدیگر اثر متقابل می گذراند، به این معنی كه تفكر نو افلاطونی بر فرشته شناسی(4) تأثیر می گذارد- آنچنان كه در وابستگی اندر سلسله مراتب آسمانی نوشتة دیونیسوس كاذب(5) به نوشتة پروكلوس(6) - و برعكس- آنچنان كه در نزول مرتبه «ایزدان» مشركان به «دیوان».دیوشناسی مربوط به یونان شامل اندیشه های مذهبی زیراست. موجوداتی سماوی هستند كه مراتب متفاوتی دارند منتها لازمة محبوب ماندنشان احترام انسانی است. موجودی هست موسوم به دایمون(7) كه با تئوس(8 ) همتاست یا قدرت تئوس است و یا نماینده اش هومر(9) . نفوس مردگانی كه از برجستگان اند- یا به سبب خیر اعظم، آنچنان كه مردان دوران طلایی (هزیود(10)، اثار و ایام)، یا به سبب شر اعظم- باقی می مانند و بر زندگان تأثیر می گذارند. بخشی از ذهن انسان شبیه ایزدان است و می توان آن را از نفسانیات مبری ساخت و تبدیل به وجود والاتری كرد، موسوم به دایمون (نظریة فیثاغورسیان). دایمون نشانه ای است ربوبی كه به فرد عطا می شود فدروس(11)، یا روح نگهبانی در حكم وجدان است.نظریة فلسفی فیثاغورث مبنی بر وجود نفوسی كه واسط ضروری بین ایزدان و آدمیان اند، «چون ایزدان با آدمیان با واسطه محشور نمی شوند»، بر زبان دیوتیما در مهمانی جاری می شود و نوافلاطونیان آن را بسط می دهند. این اندیشه با نظر مربوط به بقای نفوس مردگان در نظریة فلسفی مربوط به دایمون ها تركیب می شود- دایمون ها گنجایش خیر و شر را دارند، از انسان فراتر ولی محدودند و نشیمنشان نیز نزدیك هادس [Hades دنیای زیرزمینی مردگان كه در اثر معروف دانته: كمدی الاهی، جای خود را به Inferno (جهنم) می دهد] و زیر ماه است. افلاطون(12) واضع این نظر است كه نفوس ربوبی اند كه اجرام سماوی را به حركت می آورند و همین در نظریه ارسطو(13) به این صورت بسط می یابد كه سیارات و كواكب را «عقولی» به حركت می آورند كه كامل و سماوی اند (بعدها در تفكر قرون وسطایی «عقول» را «جوهرهای مجزا» می نامند) جوابی فلسفی به سوال مربوط به منشأ حركت اجرام سماوی. اندیشة مربوط به سلسله مراتب موجودات زمینی و سماوی بین زمین و آخرین حد دنیا نظریة فلسفی مربوط به كائنات در اپینومیس (Epinomis حدود 347ق.م.) و آثار بعدی در مكتب نو افلاطونی است.در سنت مذهبی یهود مفهوم ملك، «پیامبر» خدای واحد، كه یكسره تابع اراده اوست، در عهد عتیق یافت می شود و به عهد جدید نیز كشیده می شود و به صورت اندیشة دینی در تفكر مسیحی در می آید. این گفته نیز در عهد عتیق یافت می شود كه عده ای از «پسران خدا» (كه بعدها در تفاسیر نام فرشتگان رانده شده، می گیرند) با زنان عروسی می كنند و «غولان» را به دنیا می آورند (سفر پیدایش 15/6). در جمع فرشتگان یهوه، شیطان نیز می آید و (در سه كتاب از كتابهای عهد عتیق) در (كتاب زكریای نبی 1/3، كتاب ایوب 1 و 2، كتاب اول تواریخ ایام 1/21) نقش وسوسه كننده ایوب و داود ظاهر می شود. در عهد عتیق (از 700 تا 600 ق.م. به بعد) ایزدان ملی بیگانه با ایزدان طبیعت واقعی اند، گواینكه قدرتهای معنوی نازلی اند.در سبعینی (هفتادی: Septuagint، ترجمة عهد عتیق از عبری به یونانی)(200 تا 100 ق.م.)، angelos یونانی به «ملك» ترجمه می شود و دایمون به معنای «روحی كمتر از الوهی» به جای كلمه عبری برای اصنام- ایزدان بیگانه، مخلوقات طبیعی دشمن رو و بدیهای طبیعی- می آید و تئوس(14) برای خدای واحد. از این رو كلمة دایمون، كه تا آن وقت به لحاظ اخلاقی دوگانه یا خنثی بوده، در بافت توحیدی تضمن شر می یابد. تقریباً در همان زمان نیز اندیشة مربوط به angelos در تفاسیر عربانی به این صورت تكوین می یابد كه منبع تبیین منشأ شر می شود. «پسران خدا»، مسطور در باب ششم سفر پیدایش، به این صورت تفسیر می شود كه فرشتگانی بوده اند كه به خواست خودشان هبوط كرده اند و به پایمردی زنان نفوس شر را به دنیا آورده اند.شماعیل، سر دستة این فرشتگان عاصی در باغ عدن وارد مار شده بوده است تا آدم را وسوسه كند. متعاقب آن، در اسفار مجعول و مكتوبات مكاشفه ای یهود، عصیان فرشتگان و هبوط به زمین و منشأ ارواح شر و درجه بندی سلسله مراتبی فرشتگان و نشیمن آنها و عقوبت دنیوی وغایی آنان و نیز عقوبت ارواح شر مولود وصلت با زنان به تفصیل می آید. سرخیل فرشتگان عاصی در این مكتوبات به نامهای گوناگون آمده است، از جمله عزازیل، ماشتما، بلیار، شیانایل شماعیل یا شیطان. زمینة تفكر مذهبی یهود از ارجاعات مكرر به شیطان و دیابولوس(15) در عهد جدید فراتر می رود نیز اندیشة مربوط به ارواح شر، كه از وصلت فرشتگان با زنان به وجود می آیند و بر زمین می مانند كه بلای جان آدمیان شوند، احتمالاً از مفهوم تسخیر به واسطة دیوان مسبب بیماری- مسطور در عهد جدید- فراتر می رود.سنت یونانی با سنت یهودی در شرح تلفیقی فیلون(16) دربارة سفر پیدایش (15/6) ممزوج می شود: «رسم موسی بر این است كه نام فرشتگان را به آنهایی بدهد كه دیگر فیلسوفان دیو (یا روح) می نامند، یعنی ارواحی كه در هوا می پرند و پرسه می زنند» (De gigantibus). فیلون در مساوی كردن angelos مسطور در كتاب مقدس با daimones و قرار دادن ارواح در بخشهای فوقانی جهان بر انطباق تفكر فلسفی یونان با تفاسیر مسیحی راه می گشاید و مهمترین نتیجة آن هم اندر سلسله مراتب آسمانی است كه آن نیز مبنای نظریة اسكولاستیكی در باب فرشتگان می شود.امتزاج سنتها در سراسر قرون وسطی و رنسانس دوام می آورد. رابرت برتون در 1621 (در تحلیل ماخولیا) چنین می نویسد: «جوهرهای مجزا(17) تفاوتی با عقول ندارند و مسیحیان فرشتگان می نامند و افلاطونیان دیوان، زیر جملگی ارواح را، اعم از فرشتگان خوب و بد،daemons می نامند».فیلون، تحت تأثیر افلاطون، نظری متفاوت با نظر عبرانیان دارد كه (می گویند) «ایزدان» اهم (ضاله) دایمون های شراند و آنها را قوای فرعی نیكو در نظر می گیرد. وی این ارواح واسط را به لحاظ تمثیلی در فرشتگانی می بیند كه در رویای یعقوب از نردبام بالا و پایین می روند (سفر پیدایش 13-11/28). همین تعبیر در تفكر مسیحی موازنه دارد با نردبان عشق موردنظر افلاطون در مهمانی، كه در تفكر و هنر مسیحی بسیار تأثیرگذار می شود.پس از فیلون و پلوتارك(18)، ژوستین مارتیر(19) اسطوره و مناسك و پیشگوییهای كافركیشان را اعمال دایمون ها تفسیر می كند، منتها تفسیر وی از آنها در قالب فریب فرشتگان رانده شده و اخلاف دیوشان (گفتگو با تریفو، 155 میلادی) پس زمینة پرداخت سن آگوستین(20) از ایزدان كافركیشان در شهر خداست.اندیشة مربوط به سلسله مراتب درجات جود در میان موجودات روحانی گوناگون- ایزدان، دایمون ها، قهرمانان- كه همبسته مقام آنها در جهان مادی است، گویا از نو افلاطونیان نشئت می گیرد. در نظم انگاره ای ارواح، در اپینوموس، درجة شركت در ماده هرچه بیشتر باشد، مقام وجودی نازلتر است. بین ستارگان (كه از آتش ساخته شده اند و ایزدان یا صورت ایزدان اند) و آدمیان دایمون ها قرار دارند كه از اثیر و هوا وآب ساخته شده اند.آنها مانند اروس(21) موردنظر افلاطون در مهمانی- آن هم در مفهوم جسمانی- فاصلة بین ایزدان و آدمیان را پر می كنند. تجریدی تر اگر بگوییم، xenocrats اینگونه نظریه پردازی می كند كه نفوس دایمونی بین ایزدان و آدمیان وجود دارند، منطبق با قیاس مثلث متساوی الساقین كه به شكل نیمه كامل بین مثلث متساوی الاضلاع (كامل) و مثلث مختلف الاضلاع (ناقص) وجود دارد. انگاره یا طرح اندازی درجات وجود نزد فلوطین(22) این هم تجریدی تر است و شكل نظریة مربوط به صدور یا فیضان جملگی مراتب وجود از امر واحد، كه ورای وجود است، به خود می گیرد. به لحاظ فلوطین، تقسیم بندی فرعی گونه های عقول در چهارچوب عقل نیز وجود دارد كه نخستین مرتبه از مراتب صدور از امر واحد است.در رسالة پروكلوس(23) - الاهیات افلاطونی (حدود 450 میلادی)- ذوات سلسله مراتبی با ایزدان و الاهگان و دایمون ها و قهرمانان مذهب هلنیستی (یونانی مآبی، مربوط به سدة هشتم تا سدة چهارم ق.م.) همبسته می شوند. می توان گفت كه نوافلاطونیان با منطقی كردن این چنینی ایزدانشان نوعی «الاهیات» پدید می آورند، منتها مفهوم موردنظرشان از تئوس، به عنوان وجودی كمتر از امر خیر، امر واحد، یا هر اصل فلسفی دیگر، «الاهیات» موردنظرشان را به «دیوشناسی» محدود می كنند- یعنی به نظامی كه به وجودهای كمتر از والاترین وجود یا اصل می پردازد.پركلوس در رساله اش ایزدان را با «معقولات»، كه به لحاظ سلسله مراتب ذیل امر واحد موردنظر افلاطون قرار می گیرند، همبسته می سازد. بر خلاف مرتبه گذاری برای خدای خالق بی چون در الاهیات مسیحی، دلیلی ندارد كه هر یك از «معقولات» را هم سطح با امر واحد، یعنی اصل نخست عقل، قرار دهد. به تعبیر فلسفی، در تفكر مسیحی خالق همان اصل نخست است كه ورای طبیعت ولی نه ورای وجود قرار دارد. طبیعت مخلوق هم وجود دارد، كه مشتمل بر فرشتگان و دیوان- مشتمل بر همه چیز جز خدا.



خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: دیو شناسیارواحگنج هاعلوم غریبه

تاريخ : 5 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب تریلر فیلم
  • وب ساح
  • وب احسان
  • وب باشگاه خبرنگاران